![]() |
![]() |
|
اگر عمر دوباره داشتم، مىکوشیدم اشتباهات بیشترى مرتکب شوم. همه چیز را آسان مىگرفتم. از آنچه در عمر اولم بودم ابلهتر مىشدم. فقط شمارى اندک از رویدادهاى جهان را جدى مىگرفتم. اهمیت کمترى به بهداشت مىدادم. به مسافرت بیشتر مىرفتم. از کوههاى بیشترى بالا مىرفتم و در رودخانههاى بیشترى شنا مىکردم. بستنى بیشتر مىخوردم و اسفناج کمتر. مشکلات واقعى بیشترى مىداشتم و مشکلات واهى کمترى.
اگر عمر دوباره داشتم، وقتِ بهار زودتر پا برهنه راه مىرفتم و وقتِ خزان دیرتر به این لذت خاتمه مىدادم. از مدرسه بیشتر جیم مىشدم. گلولههاى کاغذى بیشترى به معلمهایم پرتاب مىکردم. سگهاى بیشترى به خانه مىآوردم. دیرتر به رختخواب مىرفتم و مىخوابیدم. بیشتر عاشق مىشدم. به ماهیگیرى بیشتر مىرفتم. پایکوبى و دست افشانى بیشتر مىکردم. سوار چرخ و فلک بیشتر مىشدم. به سیرک بیشتر مىرفتم. در روزگارى که تقریباً همگان وقت و عمرشان را وقفِ بررسى وخامت اوضاع مىکنند، من بر پا مىشدم و به ستایش سهل و آسانتر گرفتن اوضاع مىپرداختم. زیرا من با ویل دورانت موافقم که مىگوید: *شادى از خرد عاقلتر است.* برچسبها: |
صفحه نخست صفحه نخست عناوین مطالب وبلاگ |
درباره وبلاگ |
چه کسی خواهد دید
مردنم را بی تو ؟ بی تو مردم، مردم |
پیوندهای روزانه |
آرشیو پیوندهای روزانه |
نوشته های پیشین |
جام جهانی 2014 پیرمرد و بطری نوشابه انتخابات شورای شهر بخشایش(سال 92) نوستالژیا (3) |
آرشیو موضوعی |
خاطرات بخشایش عمومی نوستالژی |
نویسندگان |
|
پیوندها |
|
RSS
|